English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2103 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ground tackle U وسیله مهار کردن قایق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mooring U نقطه مهار کردن قایق به ساحل
mooring line U طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
cable U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cabled U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
aircraft arresting reset unit U وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
tie down U وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
uncleat U بازکردن طناب مهار قایق ازساحل
fender U بالشتک حایل بین طناب و محل مهار یا قایق دیگر
blocking and chocking U مهار بار روی وسیله ترابری
arresting system purchase element U وسیله ضربه گیر سیستم مهار هواپیما
scull U حرکت قایق در اب به وسیله پارو
sculled U حرکت قایق در اب به وسیله پارو
sculls U حرکت قایق در اب به وسیله پارو
crafts U کشتی وسیله سرگرمی هنر دستی قایق
craft U کشتی وسیله سرگرمی هنر دستی قایق
ties U متصل کردن مهار کردن مهار
tie U متصل کردن مهار کردن مهار
cargo tie down point U محل مهار بار روی وسیله محل بستن محمولات
aircraft arresting barrier U وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
marlinespike U وسیله نوک تیزی برای جداکردن رشتههای طناب قایق
sea anchor U وسیله هرمی شکل یا چتربرزنتی که به دنبال قایق بسته میشود تاباد مانع تغییرمسیرنشود
canopy U روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopies U روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
connectivity U توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
simulating U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulates U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulate U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
clamping U مهار کردن
chucks U مهار کردن
clamped U مهار کردن
chucked U مهار کردن
chuck U مهار کردن
clamp U مهار کردن
clamps U مهار کردن
chucking U مهار کردن
restraining U نگهداشتن مهار کردن
restrains U نگهداشتن مهار کردن
chucking automatic U مهار کردن خودکار
restrain U نگهداشتن مهار کردن
bolster plate U صفحه برای مهار کردن
bindings U مهار کردن بار در روی پالت
binding U مهار کردن بار در روی پالت
triple team U سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
stanchion U مهار یامحدودکردن تیر دار کردن
strings attached <idiom> U تحت کنترل قرار دادن،مهار کردن
lubber's line U علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
backwind U حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
chains U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
communication U بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
controlling U کنترل کردن مهار کردن
control U کنترل کردن مهار کردن
controls U کنترل کردن مهار کردن
sensor U وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
touch U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touches U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
anchor block U بلوکهایی که جهت مهار کردن لوله هنگام نصب کار گذاشته میشوند
antiwithdrawal device U وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
tack U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacking U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacks U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacked U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
barge U با قایق حمل کردن
broached U سوراخ کردن قایق
broach U سوراخ کردن قایق
boat U قایق رانی کردن
barges U با قایق حمل کردن
capsizing U واژگون کردن قایق
capsize U واژگون کردن قایق
capsized U واژگون کردن قایق
capsizes U واژگون کردن قایق
barged U با قایق حمل کردن
broaches U سوراخ کردن قایق
swamping U غرق کردن قایق
swamp U غرق کردن قایق
broaching U سوراخ کردن قایق
swamped U غرق کردن قایق
boats U قایق رانی کردن
swamps U غرق کردن قایق
ship water U نفوذ کردن اب بداخل قایق
scow U با قایق چهارگوش حمل کردن
cast off U باز کردن طناب قایق
bail U عمل خارج کردن اب قایق
charter U اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
chartered U اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
chartering U اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
charters U اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
lighters U با قایق باری کالا حمل کردن
lighter U با قایق باری کالا حمل کردن
steamboat U قایق بخاری باکشتی بخارسفر کردن
head down U دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
foldboat U قایق قابل جدا کردن قطعات وبستن ان
port U بزرگ کردن لوله اگزاست سمت چپ قایق
head off U دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
boat space U فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
spill wind U سست کردن بادبان برای جلوگیری از تمایل قایق به یک سمت
crawler U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
asynchronous U داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawlers U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
peripheral U مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
contentions U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
contention U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loops U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
looped U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
bull U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
bulls U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
calibrating U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
ejection U خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
calibrated U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrate U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrates U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
anneal U نرم کردن فلز به وسیله حرارت دادن و سرد کردن اهسته در کوره
built-in U نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
devices U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
daisy chain U روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
fans U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanning U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanned U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fan U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
add insult to the injury <idiom> U [بیشتر کردن زیان به وسیله تحقیر و مسخره کردن]
disassembly order U دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
traveler U میله فلزی عقب قایق با حلقه برای وصل کردن طناب بادبان
arm U 1-فراهم کردن وسیله یا ماشین یا تابع برای عمل یا ورودی ها 2-مشخص کردن خط وط وقفه فعال
trainers U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainer U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof U وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
showboat U قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
daisy chain U باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
communication U مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
lasers U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
laser U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotters U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotter U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
spanning U مهار
chainage U مهار
guide rope U مهار
restraint U مهار
halters U مهار
restraints U مهار
span U مهار
spanned U مهار
halter U مهار
spans U مهار
make fast U مهار
unbridle U بی مهار
guy U مهار
anchor U مهار
anchorage U مهار
anchoring U مهار
chucking U مهار
guys U مهار
brace U مهار
braced U مهار
anchorages U مهار
anchors U مهار
controls U مهار
controlling U مهار
bond U مهار
belaying pin U مهار
frenum U مهار
bearing rein U مهار
control U مهار
outputs U اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
output U اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
uncontrolled U مهار نشده
bollard U میله مهار
angle-tie U مهار گوشه
angle-tie U مهار قطری
stayed U تکیه مهار
guy wire U سیم مهار
stayband U حلقه مهار
sagrod U مهار عرضی
gripping jaw U فک مهار کننده
sag rod U مهار عرضی
controlled U مهار شده
mooring buoy U بویه مهار
bollards U میله مهار
tawie U سست مهار
martingale U مهار جلو
mooring line U سیم مهار
anchor rod U میل مهار
anchor pole U دیرک مهار
mooring pendant U سیم مهار
mooring ring U حلقه مهار
raker U تیر مهار
mooring rope U طناب مهار
bollard U تیر مهار
arresting sheave U پل مهار هواپیما
tie rod U میل مهار
mooring swivel U مدور مهار
wiring harness U مهار سیم
foot trap U مهار توپ با کف پا
cross brace U مهار عرضی
drogue U مهار چتری
prony brake U مهار پرونی
bridles U زنجیر مهار
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1whatever vehicle you drive all its handling characteristics are affected by the load you carry including passengers
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com